31 فروردين 1403



چگونه سحر خیز باشم؟

0 1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 امتیاز 0.00 (0 رای)

اگر فکر مي کنيد اين فقط مشکل شماست، بد نيست يک اعتراف را هم از من بشنويد، بله من هم مثل شما بارها به خودم مي گفتم صبح زود از خواب بيدار مي شوم، ولي لذت خواب صبحگاهي چنان بود که به خودم مي گفتم فقط چند دقيقه ديگر و آن چند دقيقه به چند ساعت تبديل مي شد، حتي بياد دارم همين امر، اثرات نامطلوبي به اداره ي کارهای شخصی و شغلی ام گذاشته بود.

 

جي 5 لاين/ حتي براي اينکه از شدت اثرات آن کم کنم وانمود مي کردم که ديرآمدنم به خاطر انجام پاره ي از کارهاي اداري و رفتن به بانک و امثال آن بوده است. ولي خوب بهتر ازهرکسي خودم و البته همکارانم مي دانستند که مسئله اعتبار چنداني ندارد. اين مسئله با فراز ونشيب هايي تکرار مي شد.

يک روز به هر قيمتي بود صبح زود بلند مي شدم، روز ديگر باز مجدداً با تأخير سرکار حاضر مي شدم ولي بالاخره اين طلسم شکست و البته حاصل آن هم سه جلد کتاب بود که من موفق شدم آن را در همان ساعتي که هميشه در خواب بودم بنويسم و زبان انگليسي ام را تقويت کنم و با ورزش سرحال و با انرژي شوم و حتي ۵کيلو اضافه وزني را هم که داشتم از بين ببرم.

خب حتماً مي خواهيد بدانيد چه اتفاقي افتاد که ورق برگشت و من اهمال کاري در صبح ها را کنار گذاشتم، چند عامل باعث مقابله من با اهمال کاري شد که عبارت بودند از:

پذيرش مسئوليت و قبول هزينه آن:

من پذيرفتم که مي خواهم يک روز موفق داشته باشم!

و اين روز موفق با سحرخيزي اتفاق مي افتد، بايد هزينه مربوطه را بپردازم، همانطور که هيچ چيز را مجاني به آدم نمي دهند، هيچ نتيجه اي هم مجاني بدست نمي آيد، بهايي دارد يا دوست داري بهايش را مي پردازي يا بي خيالش ميشوي! و من قبول کردم در قبال چيزي که بدست مي آورم، يعني نوشتن کتاب هايم و تمرين زبان انگليسي، کمي رنج اوليه سحر خيزي بهايي بسيار منصفانه ايست.

به عبارتي ديگر آن چه بدست مي آوردم بسيار ارزشمندتر از اندک بهايي است که مي خواهم بپردازم. پس کمي تحمل رنج در لحظه بيدار شدن و بيرون آمدن از تختخواب گرم و نرم را پذيرفتم.

پذيرفتن اين حقيقت که براي هر صبح زود بر خواستني، زودتر به رختخواب رفتني لازم دارد.

هرکسي به ۸-۷ ساعت خواب براي راندمان بهتر درکار روزانه، نياز دارد. وقتي شب ساعت يک و يا دو بخوابيم و بخواهيم ساعت ۵ صبح بيدار شويم، حتي اگر موفق هم شويم داريم مقدمات شکست سحر خيزي را فراهم مي کنيم. چون علي رغم زحمت آن، نتايج هم ناراحت کننده خواهند بود و همين باعث دلسردي را فراهم مي آورد.

پس به اين نتيجه مي رسيم "سحر خيزي حاصل زود خوابيدن است" پس مقدمات زود خوابيدن را فراهم کردم، سعي کردم از نظر بدني خودم را خسته کنم که بتوانم زودتر بخوابم، از همسرم خواهش کردم در اين امر مرا کمک کند و هرشب نيم ساعت زودتر به رختخواب رفتم تا توانستم بعد از چند شب، بالاخره ساعت ۱۰شب به رختخواب بروم.

پذيرفتن مسئوليت فشار بر دگمه انتخاب، دگمه خوابيدن و لذت بردن و يا دگمه بر خواستن و سحر خيز بودن.

وقتي ساعت زنگ مي زند و بايد از رختخواب گرم و نرم خارج شويم با لحظه فوق العاده حساسي روبرو مي شويم لحظه حساس که شايد طول آن چند ثانيه بيشتر هم نباشد، بله "لحظه تصميم گيري" بلند شوم؟ نشوم؟

من بارها در اين لحظه تصميم هاي اشتباهي گرفته ام وبا خودم گفته ام "بذار يک کم ديگه بخوابم" و البته گفتن همين جمله وخوابيدن همان، من در آن لحظه دگمه اشتباهي را که نبايد فشار مي دادم، فشار دادم.

بعد از آن خيلي حواسم را به اين لحظه کليدي جمع مي کنم و به هر زحمتي باشد دگمه انتخاب صحيح که همان خارج شدن از رختخواب است را فشار مي دهم، بدون هيچ استثنايي!

معماري کردم تا صبح بهترين لحظه هاي يک روزم باشد.

مي گويند ۲۰ دقيقه بعد از بيدارشدن تازه مغز آماده فعاليت روزانه مي شود، بنابراين من حدود ۴۵ دقيقه تا يک ساعت از آغاز صبحم را به آماده باش و لذت بردن از يک روز قشنگ اختصاص دادم، با برنامه صبحگاهي تلويزيون که از قبل ضبط کرده بودم به نرمش پرداختم، جلوي آينه جملات تاکيدي را تکرار مي کردم و يک صبحانه جانانه داغ را براي خودم فراهم مي کردم، کم کم طوری شدکه صبحها منبع اصلي انرژي و لذت بردن من شد و من بسيار سرحال به محل کارم مي رفتم و به نوشتن مي پرداختم.

پذيرفتم همه روزها مثل هم نيست ولي در هرحال آن روز، روز خداست.

خب اين توصيف شايد اين تصور را ايجاد کند اگر صبح سحر خيز باشيم همه ي مشکلاتمان حل مي شود. همه کارها فوق العاده انجام مي شوند و… البته من هم روزهايي مي شد وقتي از خواب بلند مي شدم اولين احساسم اين بود "باز هم يک روز ديگه!" ..."بازهم بايد بنويسي!" ؛ ولي از هر ابزاري از جمله "جملات تاکيدي" استفاده مي کردم و به خودم انرژي مي دادم، ورزش مي کردم و سرحال تر مي شدم ولي خودم مي دانستم که در هر شرايطي "هيچ استثنايي پذيرفته نيست"!!!

خب اجازه بدهيد يک جمع بندي بکنيم:

اگر مي خواهيد سحر خيز باشيد و از مزاياي آن استفاده کنيد؛

  1. هزينه آن را که رها کردن لذت خوابيدن است، بپذيريد.
  2. زودتر بخوابيد تا دچار کمبود خواب نشويد.
  3. بين انتخاب دگمه قرمز لذت خوابيدن و دگمه سبز سحر خيزي دگمه سبز را انتخاب کنيد، در همان لحظه حساسي که ساعت تان به صدا در مي آيد.
  4. با ورزش و استفاده از جملات تاکيدي و يک صبحانه لذيذ و مقوي آغاز يک روز خوب را معماري کنيد.
  5. همه روزها، روزهاي خوب خداست! ولي ممکن است يک روز زياد سرحال نباشيد، در هر حال هيچ استثنايي را تا اطمينان از جايگزيني عادت جديد قائل نشويد.

پیروز و سحر خیز باشید!

 

ارائه دهنده: مامی سایت


نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0 محدودیت حروف
متن شما باید بیشتر از 5 حرف باشد
نظر شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد.

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

برترین وبلاگ ها

malihejoon773
نام وبلاگ: malihejoon773
باران67
نام وبلاگ: باران67
✿ نیلوفرانه ✿
نام وبلاگ: ✿ نیلوفرانه ✿
kurosh1
نام وبلاگ: kurosh1

لینکهای ویژه